صفحه قبل 1 صفحه بعد
شرمنده ساعت چند
دختر و تو ، "شرمنده ساعت چند" اول ساعت حدودا چار با لبخند
آدرس ، شماره ، قاصدک ،یک تکه کاغذ چشمک ، همان کاری ترین ترفند
عاشق شدن در یک قرار زیر باران کلی رمانتیک شد نمای بند
مادر ، پدر ، بی دردسر ، یک زوج خوشبخت فعلا مبارک باشد این پیوند
اما سه ماه بعد در کوران تقدیر هی رو به تلخی می گذارد قند
دکتر : ببین خانم تمام مشکل آقاست باید بمانی در کف فرزند
تا کی بمانم در کف فرزند اول ؟ از چشم زن افتاد ارادتمند
از کار بر می گردی و یک کفش مشکوک آقای خوشتیپی و سانسور ... ، گند
اجسادشان را می بری تا خارج از شهر اما پلیس و میله های بند
آقای قاضی حقشان این بود ! – ساکت حکم تو اعدام است تا مانند
ساعت حدودا چار باشد ، پای یک دار لعنت بر این "شرمنده ساعت چند"
شعر از عظیم زارع